سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 9:48 عصر | نویسنده : ابوالفضل

 

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

مثل آسمانی که امشب می بارد

و اینک باران

بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند

و چشمانم را نوازش می دهد 

تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 9:43 عصر | نویسنده : ابوالفضل

 

صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد 

سکوت را نوازش می دهند

و جای خالی آدم های شب نشین را

با نگاهی معصومانه پر می کنند

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 9:37 عصر | نویسنده : ابوالفضل

 

 

مترسک ناز می کند

   کلاغ ها فریاد می زنند

 و من سکوت می کنم...

 این مزرعه ی زندگی من است

خشک و بی نشان

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 9:26 عصر | نویسنده : ابوالفضل


و چشمانت رازِ آتش است  .

 

و عشقت پیروزی آدمیست

هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد.

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 5:14 عصر | نویسنده : ابوالفضل

سلام دوستان یادم نیست این داستان رو از کجا کپی کردم  اما جالب بود گذاشتم بخونید با اجازه از نویسنده

داستان عشق

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند:

شادی، غم، دانش ، عشق و باقی احساسات.

روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است.

بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند.

زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت

تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد.

در همین وقت ، او از ثروت که با کشتی با شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست.

ثروت مرا هم با خود می بری؟

ثروت جواب داد:

نه نمی توانم. مقدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست. من هیچ جایی برای تو ندارم.

عشق تصمیم گرفت که از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

غرور لطفاً به من کمک کن.

غرور جواب داد:

نمی توانم عشق  تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی.

پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد.

غم لطفاً مرا با خود ببر.

غم جواب داد:

آه عشق . آنقدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم.

شادی هم از کنار عشق گذشت اما آنچنان غرق در خوشحالی بود که اصلاً متوجه عشق نشد.

ناگهان عشق صدایی شنید:

بیا اینجا عشق . من تو را با خود می برم.

صدای یک بزرگتر بود. عشق آنقدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد 

اسم ناجی خود را بپرسد. هنگامیکه به خشکی رسیدند ناجی به راه خود رفت.

عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است

از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود پرسید:

چه کسی به من کمک کرد؟

دانش جواب داد: او زمان بود.

زمان ؟ اما چرا به من کمک کرد؟

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد که:

چون تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند.




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:57 عصر | نویسنده : ابوالفضل

دردها و رنج ها مرا قوی ساختند انچنان که پتک بر اهن گداخته میکوبند و شکل میدهند .

همیشه به دنبال یک قهرمان برای قصه هایم میگشتم غافل از اینکه خود میتوانستم یک قهرمان باشم.

بهترین ها را در خود خواهی یافت وقتی در دیگران خوبی بجویی.

اگر من یک جنگجو شدم برای این است که نمیخواهم مثل دیگران بمیرم.

نا امیدی اخرین نتیجه ابلهانه است.

کسی که ترس از شکست دارد به باخت خود در مقابلم ایمان دارد.

عظمت زندگی در عمل است نه در علم.

هرگز مپندار که دیگران کور بودند و تو را ندیدند.

انسانها بیشتر از انچه میتوانند بگویند میدانند.

مهمترین عامل برای ساخت آینده باورها،ارزشها و انگیزه های یک ملت است




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:9 عصر | نویسنده : ابوالفضل

سخنان بزرگان

ارزش سرزمین مادری را از سفر کرده بپرس.(ارد بزرگ)

انسان نمی تواند به همه نیکی کند ، ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد.(رولن)

اگر خاموش بشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آن است که سخن بگویی و خاموشت کنند.(سقراط)

اشخاصی که نمی توانند دیگران را ببخشند ، پل هایی را که باید از آن عبور کنند ، خراب می نمایند.(هربرت اسپنسر)

هیچ کس بر درخت بی ثمر سنگ نمی زند.(سعدی)

آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کند تا آنچه می گویید.(بزرگمهر)

معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش.(ابو علی سینا)

آن گاه که ، زایش راهی نو را از درون خویش احساس کردی پای در راهی خواهی گذارد که پیشتر برای

رسیدن بدان بسیار تلاش نموده ای.(ارد بزرگ)

خرد برترین هدیه ی خداست.(فردوسی خردمند)

خشم با دیوانگی آغاز می شود و با پشیمانی پایان می پذیرد.(فیثاغورث)

تجربه بالاتر از علم است.(ابن سینا)

با پدر و مادر چنان رفتار کن که از اولاد خود توقع داری.(سقراط(

ابله ترین دوستان ما ، خطرناکترین دشمنان هستند.(سقراط(

کسانی که نمی دانند چگونه با نگرانی بجنگند جوانمرد می شوند.(کارل(

پرسیدم : دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت : دوستی که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند.(امیل فاگو(

بسیاری از مردم خوشبختی را می جویند بی آنکه بدانند خوشبختند ؛ مانند کسی که کلاهش روی سرش است و دنبال آن می گردد.(لناو)

زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ؛ واسه ی حفظ تعادلت ، همیشه باید در حرکت باشی.(البرت انیشتین (

شریفترین دلها ، دلی است که اندیشه ی آزار کسان ، در آن نباشد.(زرتشت(

چه بیچاره اند مردمی که قهرمانشان بز دل است.(ارد بزرگ(

در هر سرنوشتی ، رازی مهم نهفته است.(ارد بزرگ(

انسان خوشبخت آن کسی است که حوادث را با تبسم و اندکی دقت بپذیرد.(مترلینگ(

یاران ناشناخته می آیند و شما را طلب می کنند.(میگوئل سرانوی)

زیاد زیستن تقریبا آرزوی همه است ، ولی خوب زیستن آرمان یک عده ی کم.(هیوز)

آن که از دست روزگار به خشم می آید ، هر آنچه آموخته بیهوده بوده است.(گریستن)

 راز سعادت در این است که کاری را که به تو واگذار شده دوست بداری.(هاکسلی)

اگر به انسان تندرستی و ثروت بدهید ، او هر دو را در جستجوی سعادت از دست خواهد داد.(پوشه)

با مردم نیک معاشرت کن تا خودت هم یکی از آنان به شمار روی.(ژرژهربرت)

با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید که چشمهایشان ، چهره ی سالها را دیده و گوش هایشان ، نوای زندگی را شنیده است.(جبران خلیل جبران)

سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست.(رنان)

کسی که برای خود احترام قائل است ، از گزند دیگران در امان است.(هنری لانگ فلو)

همه می خواهند بشریت را عوض کنند ، دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند.(لئو تولستوی)

کم پیش می آید که درباره ی آنچه داریم فکر کنیم ، در حالی که پیوسته در اندیشه ی چیزهایی هستیم که نداریم.(شوپنهاور)

و تنها چیزی که خداوند از بشر می خواهد یک قلب آرام است.(شکسپیر)

مانند آسمان بخشنده و مانند زمین افتاده باش ، رمز زندگی همین است.(مولیر)

عده ای بزرگ زاده می شوند ، عده ای بزرگی را بدست می آورند و عده ای بزرگی را بدون آن که بخواهند با خود دارند. (شکسپیر)

تنها چیزی که موجب موفقیت من شد ، آموزش ها و روش تربیت مادرم بود.(ادیسون)

اگر توانایی عالمان ایرانی از جهان علم گرفته شود ، چیزی جز سیاهی باقی نمی ماند.(پور سینا)

هر که با افراد نادان در آویزد آبروی خود ریزد.(سعدی)

به جای آنکه به تاریکی لعنت بفرستی یک شمع روشن کن.(ضرب المثل چینی)

حکمت درختی است که ریشه ی آن در قلب و میوه ی ان در زبان است.(بطلیموس)

من در زندگی ام حتی یک روز هم کار نکرده ام ، آنچه انجام داده ام تفریح بوده است.(ادیسون)

انسان هرچه بالاتر برود احتمال دیده شدن وصله شلوارش بیشتر می شود.(ادیسون)

حجب و حیا نه تنها آرایش است بلکه نگهبان فضیلت است.(ادیسون)

انسان همچون رودخانه است هرچه عمیق تر باشد آرام تر و متواضع تر است.(منتسکیو)

هرچه اکنون هستیم محصول افکاری است که سابقا داشته ایم و حالا داریم.(پاستور)

هنگامی که مصمم به انجام عملی شدید ، باید درهای تردید را کاملا مسدود کنید.(نیچه)

هر اقدامی اگر بزرگ باشد ، ابتدا محال به نظر می رسد.(کارلایل)

بهشت نیز در تنهایی دیدنی نیست.(دانته)

تا چیزی را نپذیریم ، نمی توانیم تغییرش دهیم.(کارل یونگ)

چه قدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها ، که به این مردم اسایش و خوشبختی بخشیده است.(شریعتی)

تربیت کودک را باید بیست سال پیش از تولدش آغاز کرد.(ناپلئون)

دانایی توانایی به بار می آورد و دانش ، دل کهن سالان را جوان می سازد.(فردوسی خردمند)

هر کس مرتکب اشتباهی نشده ، اکتشافی هم نکرده است.(گالیله)

آدم بی مغز و پرگو ، مانند آدم ولخرج بی سرمایه است.(پاسکال)

هرگز نشده است که نتوانم از کسی چیزی بیاموزم ، گرچه بسیار نادان باشد.(گالیله)

میان افراد ، دشمنی نینداز ، که ایشان چون صلح کنند تو در شرمساری باشی.(سعدی)

با مصلحت دیگران ازدواج کردن ، در جهنم زیستن است.(شوپنهاور)

از آهسته رفتن نترس ، از اینکه ندانی ایستاده ای بترس.(ضرب المثل چینی)