سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:38 عصر | نویسنده : ابوالفضل

ازدواج، هم زمان با دو خواهر

درشرع مقدس اسلام ازدواج، هم زمان با دو خواهر جایز نیست. لازم به ذکر است اگرازدواج با دو خواهر یا بیشتر به صورت جمع؛ یعنی دریک زمان نباشد، اشکال ندارد. بهبیانی دیگر هرگاه مردی زنی را برای خود عقد کند، تا وقتی که زن در عقد اوست، نمی‏تواندبا خواهر وی ازدواج کند، خواه عقد دائم باشد یا موقت. حتی بعد از طلاق تا وقتی کهدر عدّه است (در صورتی که عدّه رجعی باشد) نمی‏تواند خواهر او را بگیرد، اما هنگامیکه همسرش را طلاق داد، یا از دنیا رفت و عدّه او تمام شد، می‏تواند با خواهر ویازدواج کند.

شاید حکمت و فلسفه ی این که اسلام از ازدواج هم زمان با خواهران جلوگیری کرده، اینباشد که

اوّلاً: حرمت و شخصیت زن را حفظ کند، چنان که در ازدواج با دختر برادر زن و دخترخواهر زن رضایت و اجازه زن را شرط دانسته است.

ثانیاً: دو خواهر به حکم نسبت و پیوند نسبی و عاطفی، نسبت به یکدیگر علاقه ی شدیددارند ولی هنگامی که رقیب هم شوند، نمی‏توانند علاقه ی گذشته را حفظ کنند، به اینترتیب تضاد عاطفی در آن‏ها پیدا می‏شود که برای زندگی زیان بار است و اساس خانوادهرا از هم می پاشد؛ زیرا همیشه انگیزه ی محبت و رقابت در وجود آن‏ها در کشمکش است.[2]

ثالثاً: ازدواج با شوهر خواهر با طبع زنان که شوهر خواهر را از خود می‏دانند وبا آنان احساس خویشاوندی می‏کنند، سازگار نیست.

در پایان تذکر این نکته ضروری است که اگر چه در جای خود ثابت شده است که احکامالاهی بر اساس مصالح و مفاسد وضع شده اند، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات ومصادیق، بسیار مشکل است.

زیرا اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.

ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابرمجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا “جز اندکی از دانش به شما داده نشده استو شاید علت بیان نکردن فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیای دین، این بوده که بیانتمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده،مانند گفتن معما ست که چه بسا موجب تنفر شنوندگان می گردد. امام علی (ع) می فرمایند:

“مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند[3] لذا اولیای الاهی در حد فهم انسان هابه بعضی از علت ها و فلسفه ی احکام اشاره نموده اند.

وانگهی هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب اززشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، و لو این کهافراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر این که مریض با انجام دادن دستورات پزشک،بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه ی، دارو و دستورات پزشکی را نداند.

مضافاً این که مؤمنان چون اطمینان و یقین دارند به این که دستورات دینی، از کسانیصادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودناین دستورات دارند.