سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 5:7 عصر | نویسنده : ابوالفضل

شوهرتان را درک کنید

 شوهرتان را درک کنید اصولاً در هر زندگی عشق و محبت از ستونهای اصلی نظام خانواده است که در بعضیخانواده ها بعد از مدتی از زمان ازدواج دچار مسائل و مشکلاتی می شود که اگر به آن ذتوجه اساسی نشود به مرور باعث از هم پاشیدن زندگی خانوادگی می شود.یکی از مسائل دمشکل ساز،عدم درک مناسب از همسر است .در این مقاله راهکارهایی برای درک بهتر خانمها از روحیات شوهرشان ارائه می شود.

1- وقتی از همسرتان می خواهید که کاری را انجام دهد، بهتر است بگویید: «می شوداین کار را انجام بدهی؟» نه این که «می توانی این کار را انجام بدهی؟» بیشتر زناندر این مواقع از کلمه «می توانی» استفاده می کنند. چرا که به نظر می رسد مؤدبانه ترباشد. ولی در این صورت شما از همسرتان درباره توانایی های او سؤال می کنید تا اینکه به او بگویید کاری را انجام دهد. مردان ترجیح می دهند که درخواست شما مستقیمباشد نه این که با ایما و اشاره، مطلبی به آنها فهمانده شود.

2- رک و مستقیم با آنها صحبت کنید: سعی کنید که دقیقاً آنچه را که مد نظر داریدبه شوهرتان بگویید و تنها به سرنخ ها و نشانه ها نپردازید. فراموش نکنید آنها مثلشما حس ششم قوی ندارند!

3- این را درک کنید زنان بیشتر از مردان به گوش دادن بها می دهند: برای این کهگوش دادن به صحبت های طرف مقابل در حکم راهی برای بیان کردن عشق و علاقه و حتیمنعکس کننده یک ارتباط است. ولی برای یک مرد هرگز این طور نیست.

4- وقتی که به صحبت شما گوش می دهد از او تشکر کنید: مردان به این نوع تأیید ازجانب شما احتیاج دارند، خصوصاً اگر در حیطه روابط نیز باشد. چون اغلب گمان می کنندقادر به درک نیازها و خواسته های همسرشان نیستند و تشکر شما، این ابر سیاه را ازافکار آنها پاک می کند!مردان ترجیح می دهند که درخواست شما مستقیم باشد نه این که با ایما و اشاره،مطلبی به آنها فهمانده شود

5- مختصر و مفید صحبت کنید: مردان توجه و علاقه چندانی به جزئیات اطراف خودندارند. مثلاً برای آنها مهم نیست که پرده های خانه دوست شما چه رنگی است یا چندتار مویی را که اخیراً در وسط موهایتان رنگ کرده اید به شما می آید یا نه. پس سعیکنید از مرد خود چنین انتظاری را نداشته باشید. چون با این کار لطف بزرگی به زندگیزناشویی خود کرده اید!

6- آنقدر بپرسید تا نظرش را واضح به شما بگوید: مثلاً برای خرید لباس، گاهی ازاو می پرسید که نظرش در مورد رنگ لباس چیست و او می گوید «هر چه تو می پسندی، من هممی پسندم.» اما بعد از خرید لباس رنگش را چندان نپسندد. بنابراین قبل از خرید و هرکار دیگری که نظر او برایتان اهمیت دارد، نظر دقیق و واقعی او را جویا شوید تا درآینده دچار مشکل نشوید.

7- به او نگویید: «تو هیچ وقت به حرفهایم گوش نمی دهی!» این کار دقیقاً مساویاست با آغاز یک سلسله احساس تحقیر و ناپختگی در همسرتان، که آغاز ایرادگیری وی ازشما خواهد بود.

8- در نهایت در حضور اطرافیان از او به خاطر درک والایش، تشکر کنید. از این کهاو همیشه به شما گوش می دهد و این که چقدر خوب شما را درک می کند. شما فقط امتحانکنید؛ معجزه می کند.




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 5:5 عصر | نویسنده : ابوالفضل

 12 مورد خطادختر خانم‌ها در تصمیم‌گیری برای ازدواج

12 مورد وجود دارد که دختر خانم‌ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم‌گیری برای ازدواج به اشتباه می‌اندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب همسر مناسب از این 12خطا دوری کنید:

-تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه‌  کاری‌ها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه‌تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه‌کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می‌آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می‌شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.

- اگر تا یک سنی ازدواج نکرده‌اید و حالا فکر می‌کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره‌بین قرار داده‌اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می‌گویید، اشتباه می‌کنید.

- مقایسه همیشه کار را خراب می‌کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته‌اند، مقایسه ‌کنید، مطمئنا نمی‌توانید تصمیم درستی بگیرید.

- اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده‌اید، اشتباه می‌کنید. اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.

اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فکر نکنید پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.

- بعضی‌ها به خودشان اجازه نمی‌دهند کسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشکل ایجاد می‌کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث‌ بی‌منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی‌ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده‌اید.

- گاهی بعضی دختر خانم‌ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می‌کنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی‌گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلی‌ها بهتر به نظر می‌رسند دخترها هم اشتباه می کنند.

- در مواردی، دختر خانم‌ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده‌شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی‌افتد، فورا دلسرد شده، عقب می‌کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته‌اید. با این کار واقع‌بینی را کنار گذاشته‌اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعیست.

- مرد ایده‌آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده‌آل فیلم‌ها کاملا فرق می‌کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم‌ها تعلق دارند.

- گاهی دخترها سراغ فردی می‌روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی‌توان زندگی کرد.

- تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما ‌وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.

- بعضی دختر خانم‌ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می‌کنند به دلیل رفع نیاز مالی می‌توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند.  این دختر خانم‌ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می‌کنند و نمی‌توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می‌رنجانند.

- ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می‌شوند. اگر به هر دلیل بار مسئولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی‌تان فکر کنید و موقعیت‌ها را از دست ندهید.




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:58 عصر | نویسنده : ابوالفضل

رابطه بعد از ازدواج

شما ازدواج کرده اید و حالا علاوه بر خانواده خودتان خانواده دومی هم دارید.

چگونه با این تغییر کنار بیاییم و چگونه در داشتن رابطه ای خوب و صمیمی تلاش کنیم از موضوعات این مقاله هستند.

 

باید: متوجه شوید که همسرتان چگونه با پدر و مادرش رفتار می کند؟

نباید: تصور کنید که خانواده همسرتان دقیقا مانند خانواده خودتان هستند.

 

باید: برای شناخت خانواده همسرتان وقت بگذارید. اگر از آنها دور هستند، به آنها زنگ بزنید.

نباید: به راحتی با آنها تهاجمی برخورد کنید. ممکن است که هنوز خانواده آنها را نشناخته باشید.

 

باید: از همسرتان رسم و رسوماتشان را بپرسید. مثلا چه چیزهایی بیشتر می خورند؟ یا شوخی و خنده در خانواده آنها جایگاهی دارد؟ از نظر مذهبی چگونه اند؟

نباید: از خانواده همسرتان انتقاد کنید. بلکه باید درمورد مسائلی که نمی دانید بپرسید و توضیح بخواهید.

 

باید: مودب و صمیمی باشید. تمام سعی تان را کنید تا برای خانواده شوهرتان جذاب باشید.

نباید: تصور کنید که آنها احساس شما را درک می کنند. هیچ وقت عکس العمل ها و انتقادات تان را درمورد آنها نگویید. ممکن است که هنوز آنها را نشناخته باشید.

 

باید: فکر کنید چه چیزی بهتر از همه شما و همسرتان را خوشحال می کند قبل از آن که خانواده همسرتان را خوشحال کند.

نباید: زمانی که درکنار خانواده خودتان هستید از خانواده همسرتان غافل شوید. 




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:48 عصر | نویسنده : ابوالفضل

چرا نیازهای همسران بیرون از خانه برطرف می شود؟

برخی از مردان نیاز دارند که مورد تایید همسرشان قرار بگیرند اما در صورتیکه از طرف همسرخود تحقیر شوند، این افراد بطور ناخودآگاه به جهتی می‌روند که نیازهای آنها برطرف شود.

برخی از مردان نیاز دارند که مورد توجه همسرشان قرار بگیرند اما در صورتیکه ازطرف همسرخود تحقیر شوند، این افراد بطور ناخودآگاه به جهتی می‌روند که نیازهای آنهابرطرف شود.

امروزه در جامعه، زن‌ها و مردها جدا از نیاز‌هایی فیزیولوژی، به یک‌سری نیازهایروانشناسی هم نیاز دارند، «حسین ابراهیمی مقدم» دکترای روانشناسی و مشاوره در اینباره به برنا می‌گوید: زمانیکه نیازهای فیزیولوژی و روانشناسی به طور مناسب درچارچوب خانواده ارضا نشود، این احتمال وجود دارد که افراد دچار لغزش و خطا شوند.البته این لغزش و خطا بیشتر در افرادی وجود دارد که از لحاظ فرهنگی و یا از نظر نوعنگاه به زندگی از چارچوب پایین‌تری برخوردار باشند.

فرض کنید؛ یک‌نفر در محیط خانواده از نظر گرسنگی ارضا نشود، احتمال دارد برایسیرکردن به یک نانوایی و یک رستوران مراجعه کند. این مساله، درمورد همه نیازها صدقمی کند،مگر اینکه فرد از یک قدرت «خودکنترلی» برخوردار باشد و یک پایگاه معنوی ذهنیخوبی داشته باشند.

اکثر روانشناسان، زمانیکه علل خیانت‌های زناشویی را بررسی می‌کنند، یکی از آنعوامل، بحث نیازهای فیزیولوژی و یا روانشناختی است و زن و شوهر خواهان آن هستند که نیازهایشان به اندازه کافی و به درستی ارضا نشده است.

برای مثال برخی از مردان نیاز دارند که مورد تایید همسرشان قرار بگیرند، اما درصورتیکه از طرف همسرخود، تحقیر شوند، این افراد به طور ناخودآگاه به جهتی می‌روندکه نیازهای آنها برطرف شود.

همین طور برخی زن‌ها، نیاز زیادی به تمجید دارند و اگر احساس کنند که آن طور کهباید، مورد لطف همسرشان قرار نمی‌گیرند ممکن است دنبال این باشد که این نیاز را دربیرون از خانه برطرف کنند. البته افرادی‌که در یک چارچوب فرهنگی ضعیف‌تریبرخوردارند، لغزش و خطا در آنها مشاهده می‌شود.

از طرفی دربرخی از خانواده‌ها دیده می‌شود که به دلیل ناپختگی و بی‌تجربگی تصمیم‌هایمقطعی و آنی می‌گیرند که اصلاً به صلاح آنها نیست.

واقعیتی وجود دارد که در بسیاری از خانواده‌ها، دوره‌ای در زندگی آنها به مشکلاتو درگیری و بحث منحصر می‌شود که در این دوره‌ها زندگی چندان خوشایند نیست. ایناحتمال وجود دارد که مرد و یا زنی که از یک چارچوب تربیتی مناسب برخوردار نیست درهمان برهه از زمان ناخوشایند، تصمیم عجولانه‌ای بگیرد که پایه زندگی خانواده‌ایدچار مشکل کند.

در برخی از مواقع این امکان وجود دارد که بسیاری از این خیانت‌ها و مشکلات‌ها بهدلیل که زن و شوهر از هم هیچ شناخت روانشناسی ندارند.به عنوان مثال مردهایی که از رسم و رسومات خاص مانند روز تولد، سالگرد ازدواج ویا این قبیل آگاه نبوده و اهمیت ویژه قائل نیستد. در نتیجه از نظر کلامی همسران رامورد تایید قرار نمی‌دهند.

و همین طور زنانی که نسبت به یک سری مسائل مانند پوشش، حجاب حساسیت خاصی از خودنشان می دهند و منجر به این می‌شود که طرف مقابلشان را به دلسردی دعوت کرده و او رااز دامن خانواده دور کند.برای جلوگیری از این اتفاقات و حفظ عشق زناشویی می‌توان این 4راهکار را مدنظر قرارداد

1- زن و شوهر باید برای گفت وگو و شناخت متقابل، زمان بیشتری را برای باهم بودندر نظر بگیرند.

2- در مورد خصوصیات روانشناختی همدیگر اطلاعات کافی داشته باشند.

3- محیط خانه را طوری فراهم کنند که تمام نیازهای طرف مقابل در آن محیط قابلارضا و برطرف شدن باشد.

4- سعی کنند از مهرورزی، عطوفت و عشق ورزی چیزی کم نگذارند تا خانه،محیطی ایمنبرای آنها باشد.

 




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:38 عصر | نویسنده : ابوالفضل

ازدواج، هم زمان با دو خواهر

درشرع مقدس اسلام ازدواج، هم زمان با دو خواهر جایز نیست. لازم به ذکر است اگرازدواج با دو خواهر یا بیشتر به صورت جمع؛ یعنی دریک زمان نباشد، اشکال ندارد. بهبیانی دیگر هرگاه مردی زنی را برای خود عقد کند، تا وقتی که زن در عقد اوست، نمی‏تواندبا خواهر وی ازدواج کند، خواه عقد دائم باشد یا موقت. حتی بعد از طلاق تا وقتی کهدر عدّه است (در صورتی که عدّه رجعی باشد) نمی‏تواند خواهر او را بگیرد، اما هنگامیکه همسرش را طلاق داد، یا از دنیا رفت و عدّه او تمام شد، می‏تواند با خواهر ویازدواج کند.

شاید حکمت و فلسفه ی این که اسلام از ازدواج هم زمان با خواهران جلوگیری کرده، اینباشد که

اوّلاً: حرمت و شخصیت زن را حفظ کند، چنان که در ازدواج با دختر برادر زن و دخترخواهر زن رضایت و اجازه زن را شرط دانسته است.

ثانیاً: دو خواهر به حکم نسبت و پیوند نسبی و عاطفی، نسبت به یکدیگر علاقه ی شدیددارند ولی هنگامی که رقیب هم شوند، نمی‏توانند علاقه ی گذشته را حفظ کنند، به اینترتیب تضاد عاطفی در آن‏ها پیدا می‏شود که برای زندگی زیان بار است و اساس خانوادهرا از هم می پاشد؛ زیرا همیشه انگیزه ی محبت و رقابت در وجود آن‏ها در کشمکش است.[2]

ثالثاً: ازدواج با شوهر خواهر با طبع زنان که شوهر خواهر را از خود می‏دانند وبا آنان احساس خویشاوندی می‏کنند، سازگار نیست.

در پایان تذکر این نکته ضروری است که اگر چه در جای خود ثابت شده است که احکامالاهی بر اساس مصالح و مفاسد وضع شده اند، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات ومصادیق، بسیار مشکل است.

زیرا اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.

ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابرمجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا “جز اندکی از دانش به شما داده نشده استو شاید علت بیان نکردن فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیای دین، این بوده که بیانتمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده،مانند گفتن معما ست که چه بسا موجب تنفر شنوندگان می گردد. امام علی (ع) می فرمایند:

“مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند[3] لذا اولیای الاهی در حد فهم انسان هابه بعضی از علت ها و فلسفه ی احکام اشاره نموده اند.

وانگهی هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب اززشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، و لو این کهافراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر این که مریض با انجام دادن دستورات پزشک،بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه ی، دارو و دستورات پزشکی را نداند.

مضافاً این که مؤمنان چون اطمینان و یقین دارند به این که دستورات دینی، از کسانیصادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودناین دستورات دارند.




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:21 عصر | نویسنده : ابوالفضل

 هفت پیشنهاد برای داشتن رابطه بهتر

یک رابطه سالم شامل دو نفری است که عاشق باشند و به یکدیگر احترام بگذارند. این مساله زمانی رخ می‌دهد که یک نفر برای خود ارزش و احترام قائل باشد، که متقابلا بتواند برایی شخص دیگر همینطور رفتار کند. شما می‌توانید با داشتن روابط سالم و همیشه رو به بهبود، فکر بازی برای تغییر و حمایت عاطفی از یکدیگر داشته باشید. رابطه‌ای را می‌توان سالم دانست که بتواند سطح کیفیت زندگی، آگاهی، احساس شما را افزایش بدهد.

1- با یکدیگر ارتباط برقرار کنید.

 شما اغلب باید درباره احساسات و نظرات خود با یکدیگر صحبت کنید. این تنها به دیگری در رابطه کمک می‌کند تا درباره شما و احساساتتان شناخت پیدا کند، بلکه می‌تواند شما را در شرایطی که احساسات گیج کننده‌ای دارید کمک کند.

2- یکدیگر را بشنوید .

زمانی را در نظر بگیرید که با دیدگاههایی شخص مقابل آشنا شوید. شما باید «مشتاقانه» به صحبتهای طرف مقابل گوش کنید و سوالهای بپرسید که باعث بشود احساس کند که شما در مورد مسائل و مشکلات رابطه احساس مسولیت می‌کنید و مراقبش هستید.

3- رابطه خود را به صورت دوره‌ای مورد بررسی قرار دهید.

 نیازی نیست که بیش از حد رابطه خود را نگران کننده حفظ کنید، اما یک معاینه دوره‌ای می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. از طرف مقابل خود در این رابطه بپرسید، جویای احوال رابطه شود از وی. همچنین به شما کمک می‌کند تا درباره نظر و احساس شخص مقابل خود درباره رابطه‌تان مطلع شوید.

4-حل اختلافات در زمان مناسب.

 ممکن است که شما وسوسه رسیدگی به مشکلات را داشته باشید که در زمان سریعتری انجام شود و این ممکن است بد‌تر کند. با این حال، بهتر است کمی صبر کنید تا شعله‌های خشم در هر دوی شما کمی فروکش کند، که در آن لحظه بتوانید راه حل خوبی برای رفع مشکلتان بیابید.

5- یک سبک زندگی متعادل را برای خود بسازید.

 روابط جدید ممکن است برای هر دو نفر بسیار وسوسه برانگیز باشد که تمام زمانشان را با یکدیگر بگذرانند، اما بهتر است که شما یک تعادلی را بین روابط خود با خانواده و دیگر دوستانتان و معشوقه جدید برقرار کنید. اگر زندگی شما نامتوازن شود، ممکن است به زودی مشکلات بیشتری برایتان پیش بیاید و خود را از نحوه مدیریت رابطه سرزنش کنید!

6- اجازه بدهید رابطه شما به آرامی رشد کنید و تغییر.

 همه مردم با گذشت زمان تغییر می‌کنند، پس شما هم اگر به احساسات هم آشنا شوید می‌توانید در کنار هم و با کمک یکدیگر تغییر کنید. شما باید با روی گشوده به تغییر نگاه کنید و راههایی را پیدا کنید که در این مسیر به هم کمک کنید.

7-تفاوتهای یکدیگر را بپذیرید و اجازه دهید رابطه‌تان تقویت شود.

تفاوتهای خود را به عنوان یک مشکل نگاه نکنید، بلکه این تفاوت را فرصتی بدانید که به شما کمک می‌کند تا از راحتی که در آن بودید خارج شوید. تفاوت می‌تواند تغییرات مفیدی را در هر دو طرف ایجاد کند و با نگاهی حتی می‌شود گفت که رابطه‌ای که در آن تفاوت وجود دارد می‌تواند کمک بیشتری از منظر تقویت ابعاد شخصیتی بکند




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:18 عصر | نویسنده : ابوالفضل

عدد بی ناموسی در افغانستان

اگر در افغانستان هستید و پلاک ماشین شما عدد 39 دارد، درگیر دردسر جدی شده اید که البته این همه داستان نیست. اگر 39 ساله هستید و یا شماره تماستان عدد 39 دارد و یا بدتر از همه در خانه 39 زندگی می کنید، باز هم دردسر دارید.

عدد 39 زمانی به مشکل جدی و خبرساز بدل شد که شماره مسلسل پلاک خودروها در افغانستان به جایی رسید که با عدد 39 آغاز می شد و کسی حاضر نبود این خودروها را بخرد.

به گزارش «بی بی سی»، شایع شده که شماره 39 نحس است و برخی آن را چیزی معادل «بی ناموسی» می دانند.

حساسیت درباره شماره 39 در گذشته، تنها در شهر هرات بود؛ اما اکنون این باور عام شده و به کابل، مزارشریف و دیگر شهرهای افغانستان نیز رسیده است.

احمد غفور، راننده تاکسی در کابل می گوید: از اینکه خودرو ام پلاک 39 دارد، متنفرم. مردم خیلی طعنه می زنند.

این راننده تاکسی می گوید که چندین بار خواسته ماشین خود را بفروشد، اما کسی حاضر نیست آن را بیشتر از نصف قیمت واقعی آن بخرد.

برخی از شهروندان شهر کابل می گویند، حساسیت در برابر عدد 39 پدیده جدیدی است و پیشتر در این شهر سابقه نداشته است.

نورالدین همدرد، رئیس پلیس ترافیک کابل، در این زمینه کسانی را مسئول می داند که کارشان خرید و فروش خودروست.

آقای همدرد گفت: بنا بر قانون، ما مجبور هستیم پلاک شماره 39 را توزیع کنیم. این نادانی مردم را نشان می دهد که پی خرافات می روند و هیچ کاری مانع نخواهد شد که ما توزیع پلاک 39 را متوقف کنیم. مردم مجبور هستند این شماره را بپذیرند.

این مشکل به اندازه ای جدی شده که بسیاری از کسانی که ماشین های با پلاک 39 داشته اند، برای تبدیل پلاکشان، حاضرند رشوه نیز بدهند.

ریشه مشکل

دقیقا معلوم نیست، چنین باوری ریشه در کجا دارد. عده ای می گویند عدد 39 در حروف ابجد، یک واژه عربی را می سازد که معادل آن در فارسی معنی بدی دارد. عده ای هم می گویند سالها پیش مرد بدنامی که شماره ماشین و همچنین شماره خانه اش 39 بوده، در شهر هرات زندگی می کرده و از آن زمان به بعد مردم نسبت به این شماره حساس شده اند.

دلیل عام شدن چنین باوری هر چه باشد، اما تأثیر مستقیمی بر زندگی و کار شمار بسیاری از آدم ها گذاشته است.

«قیس یاسینی»، یکی از خودرو فروشان در مزارشریف می گوید: خودروهایی که پلاک 39 دارند، دست کم سه هزار دلار از بقیه ارزان تر هستند.

این مشکل برای شرکت های مخابراتی هم دردسر ساز بوده است، تا جایی که بسیاری از پذیرفتن شماره تماسی که 39 داشته باشد، خودداری می کنند.

پلیس ترافیک کابل، برای حل این مشکل از روحانیون نیز مدد جسته است. مسئولان پلیس ترافیک می گویند: در همه کشورهای اسلامی، شما پلاک 39 را می بینید، حتی در قرآن سوره های هست که عدد 39 در آن است. در این مورد با روحانیون هم صحبت کردیم و آنها می گویند چنین باورهایی جز خرافات چیزی نیست.

در برخی جوامع دیگر، از جمله ایران، به غلط عدد 13 نشانه بدشانسی شمرده می شود، بسیاری از مردم افغانستان نیز عدد 13 را نحس می دانند، ولی این نخستین باری است که باور خاص مردم نسبت به یک عدد، مشکلات جدی اجتماعی و اقتصادی را به بار آورده است.




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:9 عصر | نویسنده : ابوالفضل

سخنان بزرگان

ارزش سرزمین مادری را از سفر کرده بپرس.(ارد بزرگ)

انسان نمی تواند به همه نیکی کند ، ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد.(رولن)

اگر خاموش بشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آن است که سخن بگویی و خاموشت کنند.(سقراط)

اشخاصی که نمی توانند دیگران را ببخشند ، پل هایی را که باید از آن عبور کنند ، خراب می نمایند.(هربرت اسپنسر)

هیچ کس بر درخت بی ثمر سنگ نمی زند.(سعدی)

آنچه هستید شما را بهتر معرفی می کند تا آنچه می گویید.(بزرگمهر)

معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش.(ابو علی سینا)

آن گاه که ، زایش راهی نو را از درون خویش احساس کردی پای در راهی خواهی گذارد که پیشتر برای

رسیدن بدان بسیار تلاش نموده ای.(ارد بزرگ)

خرد برترین هدیه ی خداست.(فردوسی خردمند)

خشم با دیوانگی آغاز می شود و با پشیمانی پایان می پذیرد.(فیثاغورث)

تجربه بالاتر از علم است.(ابن سینا)

با پدر و مادر چنان رفتار کن که از اولاد خود توقع داری.(سقراط(

ابله ترین دوستان ما ، خطرناکترین دشمنان هستند.(سقراط(

کسانی که نمی دانند چگونه با نگرانی بجنگند جوانمرد می شوند.(کارل(

پرسیدم : دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت : دوستی که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند.(امیل فاگو(

بسیاری از مردم خوشبختی را می جویند بی آنکه بدانند خوشبختند ؛ مانند کسی که کلاهش روی سرش است و دنبال آن می گردد.(لناو)

زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ؛ واسه ی حفظ تعادلت ، همیشه باید در حرکت باشی.(البرت انیشتین (

شریفترین دلها ، دلی است که اندیشه ی آزار کسان ، در آن نباشد.(زرتشت(

چه بیچاره اند مردمی که قهرمانشان بز دل است.(ارد بزرگ(

در هر سرنوشتی ، رازی مهم نهفته است.(ارد بزرگ(

انسان خوشبخت آن کسی است که حوادث را با تبسم و اندکی دقت بپذیرد.(مترلینگ(

یاران ناشناخته می آیند و شما را طلب می کنند.(میگوئل سرانوی)

زیاد زیستن تقریبا آرزوی همه است ، ولی خوب زیستن آرمان یک عده ی کم.(هیوز)

آن که از دست روزگار به خشم می آید ، هر آنچه آموخته بیهوده بوده است.(گریستن)

 راز سعادت در این است که کاری را که به تو واگذار شده دوست بداری.(هاکسلی)

اگر به انسان تندرستی و ثروت بدهید ، او هر دو را در جستجوی سعادت از دست خواهد داد.(پوشه)

با مردم نیک معاشرت کن تا خودت هم یکی از آنان به شمار روی.(ژرژهربرت)

با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید که چشمهایشان ، چهره ی سالها را دیده و گوش هایشان ، نوای زندگی را شنیده است.(جبران خلیل جبران)

سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست.(رنان)

کسی که برای خود احترام قائل است ، از گزند دیگران در امان است.(هنری لانگ فلو)

همه می خواهند بشریت را عوض کنند ، دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند.(لئو تولستوی)

کم پیش می آید که درباره ی آنچه داریم فکر کنیم ، در حالی که پیوسته در اندیشه ی چیزهایی هستیم که نداریم.(شوپنهاور)

و تنها چیزی که خداوند از بشر می خواهد یک قلب آرام است.(شکسپیر)

مانند آسمان بخشنده و مانند زمین افتاده باش ، رمز زندگی همین است.(مولیر)

عده ای بزرگ زاده می شوند ، عده ای بزرگی را بدست می آورند و عده ای بزرگی را بدون آن که بخواهند با خود دارند. (شکسپیر)

تنها چیزی که موجب موفقیت من شد ، آموزش ها و روش تربیت مادرم بود.(ادیسون)

اگر توانایی عالمان ایرانی از جهان علم گرفته شود ، چیزی جز سیاهی باقی نمی ماند.(پور سینا)

هر که با افراد نادان در آویزد آبروی خود ریزد.(سعدی)

به جای آنکه به تاریکی لعنت بفرستی یک شمع روشن کن.(ضرب المثل چینی)

حکمت درختی است که ریشه ی آن در قلب و میوه ی ان در زبان است.(بطلیموس)

من در زندگی ام حتی یک روز هم کار نکرده ام ، آنچه انجام داده ام تفریح بوده است.(ادیسون)

انسان هرچه بالاتر برود احتمال دیده شدن وصله شلوارش بیشتر می شود.(ادیسون)

حجب و حیا نه تنها آرایش است بلکه نگهبان فضیلت است.(ادیسون)

انسان همچون رودخانه است هرچه عمیق تر باشد آرام تر و متواضع تر است.(منتسکیو)

هرچه اکنون هستیم محصول افکاری است که سابقا داشته ایم و حالا داریم.(پاستور)

هنگامی که مصمم به انجام عملی شدید ، باید درهای تردید را کاملا مسدود کنید.(نیچه)

هر اقدامی اگر بزرگ باشد ، ابتدا محال به نظر می رسد.(کارلایل)

بهشت نیز در تنهایی دیدنی نیست.(دانته)

تا چیزی را نپذیریم ، نمی توانیم تغییرش دهیم.(کارل یونگ)

چه قدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها ، که به این مردم اسایش و خوشبختی بخشیده است.(شریعتی)

تربیت کودک را باید بیست سال پیش از تولدش آغاز کرد.(ناپلئون)

دانایی توانایی به بار می آورد و دانش ، دل کهن سالان را جوان می سازد.(فردوسی خردمند)

هر کس مرتکب اشتباهی نشده ، اکتشافی هم نکرده است.(گالیله)

آدم بی مغز و پرگو ، مانند آدم ولخرج بی سرمایه است.(پاسکال)

هرگز نشده است که نتوانم از کسی چیزی بیاموزم ، گرچه بسیار نادان باشد.(گالیله)

میان افراد ، دشمنی نینداز ، که ایشان چون صلح کنند تو در شرمساری باشی.(سعدی)

با مصلحت دیگران ازدواج کردن ، در جهنم زیستن است.(شوپنهاور)

از آهسته رفتن نترس ، از اینکه ندانی ایستاده ای بترس.(ضرب المثل چینی)




تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 4:4 عصر | نویسنده : ابوالفضل

رابطه گروه خونی و شخصیت افراد

گروه خونی O تیپ گرم

حدود 38% مردم جهان دارای گروه خونی +O و 6% دارای گروه خونی _O هستند.

خصوصیات : بی پروا ، بااراده ، مغرور ، بخشنده ،اجتماعی ، با انرژی ،برونگرا،رک و صریح ،واقع گرا،نمایشی،عمومی ، مثبت ، ریسک پذیر ،نافرمان،بی اعتبار ،لجوج و خود محور . به آسانی دوست میشوند و با جریانات همراه شده و به فرصت ها چنگ می زنند . در فعالیتهای سازمان یافته خوب عمل میکنند در بعضی موارد چندان دقیق نیستند و احساسات زیاد و قوی از خود نشان میدهند .ممکن است به سرعت مخالفت عمیق خود را با یک نظر بیان کنند اما معمولا این مخالفت پایدار نیست. کارگشایانی سنتی ،محرک و کمی لاف زن هستند.احساسات خود را خیلی نشان می دهند اما در برخورد با دیگر گروهای خونی این بیان معتبر است . نوعی ظرافت ذاتی و فطری دارند . شخصیت های اجتماعی و پر زرق وبرق هستند می توانند در حوادث و بحران ها ، سازگاری خوبی داشته باشند .لغات و کلمات به آسانی به سراغ آنها میایند .خجالتی نیستند و رک و صریح احساسات درونیشان را فاش می کنند. جاه طلب اند اما گاهی با جزییات سرگرم میشوند. علاقمند به حفظ روابط هستند و خودشان در این زمینه تلاش می کنند.

گروه خونی A تیپ سرد

حدود 34% از مردم دارای گروه خونی +A و 6% دارای گروه خونی _A هستند .

خصوصیات: متین و آرام ، دقیق ، دلسوز و غمخوار ، فداکار ،مودب ، درستکار ، وفادار ، احساساتی ، درونگرا و کمی دستپاچه. حتی در مواقع آشوب و غضب آرام و خونسرد هستند. نسبت به نظرات عمومی حساس اند. اغلب درونگرا هستند در بر خورد با دیگران خجالتی و کمرو هستند یا حتی مریض به نظر میرسند کمی بد بین هستند . برای روابط ارزش زیادی قائل بوده ونسبت به تغییرات تردید دارند . دوست داران طبیعت و گریزان از جمعیت و شلوغی هستند . به یک مکان شخصی یا پناهگاه امن و مخفی برای خود نیازمندند.عموما دو دل و غیر قاطع اند.برای حضور در کارهای تیمی آماده هستند مخصوصا وقتی دستوری به آنها داده شود . علاقه مند به ایجاد رابطه نیستند و تلاش چندانی هم برای اینکار نمی کنند.

گروه خونی B فعال

حدود 9% از مردم جهان دارای گروه خونی +B و25% هم دارای گروه خونی _B هستند.

خصوصیات:بشاش و خوشرو ،خوش بین ، فعال ، حساس ،مهربان ،فراموش کار ، آشفته ، در هم و سازمان نیافته ، پر سر و صدا، خودپسند و خود بین ، پر انرژی و جدی در راه رسیدن به هدف . معمولا جزء بهترین افراد تیم میشوند و افراد تکرویی هستند.اغلب کارها را با روشهای خودشان انجام می دهندو خود کفا هستند. شخصیتهای ماجراجو ، دلیر،علاقه مند به داشتن یک راه مشخص و مخصوص ،موجوداتی اجتماعی و علاقه مند به مهمان داری هستند.علاقه به حفظ روابط دارند و خودشان در این راه تلاش می کنند.

گروه خونی AB فارغ از مراقبت و بی نیاز از توجه

حدود 4% از مردم جهان گروه خونی +AB و 1% گروه خونی _AB دارند.

خصوصیات:اجتماعی ، سخت گیر نیستند ، غمخوار و دلسوز ،دیپلماتیک ،اهل گشت و گذار ، خلاق، غیر قابل پیش بینی، هنر مند ، انعطاف پذیر ،ترش رو و درخود ! مخلوطی از تضادها ، خجالتی در مقابل بعضی و بیباک و گستاخ با بعضی دیگر، برونگرا و درونگرا،گاهی غیر قابل پیش بینی هستند و گاهی ظاهرا آرام و خونسرد به نظر می رسند. قدرت خلاقیت زیادی دارند ، توانا در پیدا کردن مشکلات و دور زدن آنها ، علاقه مند به محیط شهری ، به آسانی خسته می شوند. به نظر می رسد که هر کاری که انجام می دهند از روی اجبار است . هرگز کاری را برای قدر دانی انجام نمی دهند. اسرار آمیز به نظر می رسند. در فعالیتهای اجتماعی می توانند هماهنگ ظاهر شوند . علاقه مند به ایجاد رابطه نیستند و تلاش چندانی هم برای اینکار نمی کنند.